همهی انسانها از بدو تولد با اتفاقات و وقایع مختلفی مواجه هستند. سیر رشد طبیعی انسان در تجربه و برداشت فرد از همین تجارب استوار است. ترس از تاریکی یکی از مسائلی است که هنگام خردسالی کاملا طبیعی و در مسیر رشد خردسال کمک کننده میباشد. توجه به زمان بروز یک حالت روانی و شدت آن همیشه عاملی تاثیرگذار برای تشخیص طبیعی بودن یا ناهنجار بودن یک حالت روانی است. همان ترس از تاریکی که در خردسالی کمک کننده و تسهیلگر رشد است در سنین بالاتر، نوجوانی و بزرگسالی میتواند بیانگر یک مشکل و کژکاری روانی باشد. ترس از تاریکی بزرگسالان که نیکتوفوبیا (nyctophobia) نامیده میشود میتواند موجب بروز اضطراب و افسردگی در فرد شود. در بعضی افراد تحمل تنها بودن در تاریکی غیرممکن یا سخت گزارش میشود. اگر ترسهای شبانه و یا ترس از مکانهای تاریک زندگی فرد را مختل کند و در کار، تحصیل و روابط روزمره او مشکل ایجاد کند، زنگ هشداری است که فرد باید به روانپزشک یا روانشناس بالینی مراجعه کند.
علت ترس از تاریکی چیست؟
آیا افراد از تاریکی و عدم وجود خود نور میترسند؟
خیر. ترس از تاریکی در افراد غالبا برای خود تاریکی نیست بلکه این ترس به علت عدم توانمندی انسان در این موقعیت (تاریکی) بروز میکند. انسان از کنترل نداشتن بر اطراف خود و عدم امنیتش هراسان میشود. شاید دیده باشید کودکانی که میگویند زیر تخت یا در کمدشان هیولایی قایم شده است. در بزرگسالی فرد شاید از هیولا و اژدهای قصهها نترسد اما هنوز تاریکی برای او نشانه خطر و عدم وجود امنیت است. وضعیتی که فرد مدام نگران است با واقعه یا چیزی ترسناک از میان تاریکی روبرو شود. ترس از تاریکی (نیکتوفوبیا) مثل سایر فوبیاها در دسته بندی اختلالات، جزو اختلالات اضطرابی است و بروز نشانههایش شبیه به سایر اختلالات اضطرابی وابسته است نشانههایی که معمولا شامل نوسان ضربان قلب، تعریق یا لرزش دست و پا است. در این موقعیتها فرد مبتلا به ترس از تاریکی احساس ناتوانی میکند و به دلیل هیجان کنترل نشده و افکار تحریف شدهاش کمان میکند قرار است حالش به حدی بد شود که دیگر کاری از دستش برنیاید مثلا بیهوش شود یا حتی بمیرد. اگر کمی حالش بهتر باشد احساس نیاز زیادی به فرار کردن از موقعیت پیدا میکند و به طور کلی نشانههای یک فرد به شدت مضطرب را از خود بروز میدهد.
تجربههای دردناک و آزاردهنده همیشه ردپایی از خود در ذهن باقی میگذارند. ممکن است فردی در کودکی یا بزرگسالی در محیطی که تاریک بوده یا شب هنگام، اتفاق ترسناک یا دردناکی برایش پیش آمده باشد و خاطره دردناکی در ذهنش شکل بگیرد. بعد از آن هر وقت که تنها در محیطی که کم نور یا تاریک است قرار بگیرد خاطرات آن روز دردناک برایش مجددا یادآوری شود و دچار احساس اضطراب بشود.
مانند سایر اختلالات عوامل متعددی در ایجاد و بروز اختلال ترس از تاریکی (نیکتوفوبیا) دخیل است. عوامل ژنتیکی، محیطی، شناختی، رفتاری و سایر المانهای تاثیرگذار مجموعا موجب بروز میشود و با توجه به روند شکل گیری روش درمان میتواند تا حدی متفاوت باشد.
اگر این فوبیا شب هنگام و وقت خواب رخ بدهد ممکن است با اختلالات خواب هم همراه باشد. فرد چون از تاریکی میترسد خوابیدن برایش دشوار و درگیر بیخوابی هم میشود. هر چند که علت و معلول میتواند جا به جا شود و اختلالات خواب باعث بی خوابی و سپس نشخوار فکری و افکاری منجر به ترس بیشتر از تاریکی شود.
نشانههای جسمی ترس از تاریکی
- مشکلات تنفسی
- افزایش ضربان قلب
- درد قفسه سینه
- گرگرفتگی تعریق سرد
- سبکی سر یا سرگیجه
- ناراحتی معده
- لرزیدن یا سوزن سوزن شدن
(به طور کلی مشابه سایر اختللات اضطرابی و فوبیاهای دیگر)
نشانههای عاطفی ترس از تاریکی
- احساس اضطراب یا وحشت شدید
- نیاز شدید برای فرار از وضعیت
- از دست دادن کنترل یا احساس دیوانگی
- احساس میکنید ممکن است بمیرید یا از هوش بروید
- احساس ناتوانی نسبت به ترس
(به طور کلی مشابه سایر اختللات اضطرابی و فوبیاهای دیگر)
هر کدام از راهکارهای درمانی برای اختلال ترس از تاریکی گاهی به تنهایی و گاهی به طور مجموعهای از درمان میتوانند موجب بهبودی فرد شوند.
روشهای درمانی ترس از تاریکی
تمرینات ذهن آگاهی و ریلکسیشن
روشهای گوناگونی برای تمرینات مبتنی بر ذهنآگاهی و ریلکسیشن وجود دارد. فارغ از تمرین منظم و مستمر ریلکسیشن و مدیتیشن که بسیار موثر است، شب هنگام یا هنگامی که به جای تاریکی میروید، تصور کردن محیطی سرسبز، آرامش بخش، بودن کنار عزیزان و یا تصویر هر لحظه آرامشبخشی در ذهنتان و تصور دقیق و با جزییات از عناصر موجود در این تصویر میتواند حواس شما را به چیزی غیر از ترس از تاریکی معطوف کند و همراهی این تصورات با ریلکس کردن بدن و تمرینات تنفسی کمک بسیاری به حفظ آرامش شما میکند. تمرینات مبتنی بر مایندفولنس از جمله تمرینات تنفسی طیف وسیعی را شامل میشود و حتما در مطلبی جداگانه به بررسی آنها خواهیم پرداخت. اما به طور کلی توجه به یک چیز واحد. مثلا جریان تنفسی یعنی دم و بازدم. یا تکرار یک عبارت در ذهن (چیزی مثل نمود بیرونی ذکرهای ادیان مختلف) میتواند با بردن توجه به آن چیز واحد موجب شود از اضطراب، ترسها و حواس پرتی های اضافه جدا شویم. به عنوان مثال سعی کنید 3 ثانیه عمل دم را انجام دهید.3 ثانیه تنفس را نگه دارید. و3 ثانیه بازدم انجام بدهید، توجه کنید که در تمام مدت فقط باید به فرآیند تنفس و هوایی که از بینی و گلویتان عبور میکند توجه کنید. اگر ذهنتان کنحرف شد و به سمت ترس از تاریکی یا هرچیز دیگری رفت، بدون حس بد یا سرزنش خودتان مجدد به تنفس برگردید(پرت شدن حواس کاملا عادی است و هیچ اشکالی ندارد).در مطالب بعدی حتما به طور مفصل به تمرینات مبتنی بر ذهن آگاهی خواهیم پرداخت.
رفتار درمانی شناختی (cbt) برای ترس از تاریکی
در این روش، درمانگر فرد را متوجه جریان تفکر و خطاهایی که در حین تفکر برایش پیش می آید میکند. اضطراب و احساسات و تفکراتی که باعث پدید آمدن ترس از تاریکی میشود را به فرد گوشزد میکند و روش هایی برای مقابله با این حالت در شرایط مختلف به او آموزش میدهد
روانتحلیلگری برای ترس از تاریکی
اگر فرد به آرامش نسبی رسیده باشد و از شدت اختلال کاسته شده باشد، روانتحلیلی راهی عمیق و ریشهای برای پیدا کردن سرنخ اختلال پدید آمده در خاطرات و گذشته فرد است. مراجعه به روانکاو کاربلد و پگیری روند درمان میتواند هر فردی را با زوایایی از خودش روبرو کند که شاید هیچ وقت با آنها مواجه نشود. هر چند که این مدل از رواندرمانی نیازمند حالت روانی نسبتا پایداری دارد، و در اوج اختلال و حالت پریشان درمان با این رویکرد اصلا توصیه نمیشود.
روش دارو درمانی برای ترس از تاریکی
گاهی روانپزشک برای بهبود حالات فرد داروهایی را تجویز میکند که میتواند طیف وسیعی از داروهای ضد افسردگی و اضطراب را شامل شود. اگر فرد با مسائل مربوط به خواب هم درگیر باشد روانپزشک برای بهبود این حالات داروهای را تجویز میکند. باید توجه داشت دارو درمانی به تنهایی نمیتواند به طور ریشهای مشکلات را حل کند و همزمان با دارودرمانی در صورت تجویز روانپزشک باید از رواندرمانی هم بهره ببرید.